جدول جو
جدول جو

معنی گو النگ - جستجوی لغت در جدول جو

گو النگ
خل دیوانه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ)
کرم هزارپا. (رشیدی). همان گوشخزک مرقوم که هزارپا باشد. (سروری ج 3 ص 1214). گوش خارک. گوش خبه. گوش خز. گوش خزک. گوش خزه:
قول ناصح به گوش دل داده
می خلد هم چو پای گوشالنگ.
سراج الدین راجی (از رشیدی و سروری)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. کوهستانی. و معتدل. سکنه 284 تن. آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(غَ لَ)
زردآلوی خشک شده. (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 182 الف) (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
هزارپا گوش خز گوش خزه: قول ناصح بگوش دل داده می خلد هم چو پای گوشالنگ. (سراج الدین راجی)
فرهنگ لغت هوشیار
دو شاخه ی متصل به سبد و زنبیل میوه چینی
فرهنگ گویش مازندرانی
پا دراز و لاغر، پای چوبی، آوست، نام پرنده ای مهاجر
فرهنگ گویش مازندرانی
دو شاخه ی متصل به سبد و زنبیل میوه چینی، قلاب چوبی که با آن آب از چاه کشند
فرهنگ گویش مازندرانی
والنگ
فرهنگ گویش مازندرانی